نوشته شده در تاريخ یک شنبه 17 اسفند 1399برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 17 اسفند 1399برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 فروردين 1399برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 28 فروردين 1399برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

دختری آمد سراپا فاطمه
این رقیه خانم است یا فاطمه؟

در اصالت کیست طاها اینچنین؟
در جلالت کیست زهرا اینچنین؟

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 17 مهر 1397برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

پیاده‌روی و زیارت حرم مطهر امام حسین (ع) در روز اربعین ریشه تاریخی دارد چرا که جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی در سال ۱۲۸۱ قمری با پای پیاده از مدینه حرکت کردند و در صبح اولین اربعینی که از شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) می‌گذشت، به کربلا رسیدند و طبق آنچه که در منابع شیعه معتبر مشهود است در روز اربعین حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد همراه با هشتاد و چهار نفر وارد کربلا شدند و پس از گفتگو با جابر عبدالله انصاری، قبر مطهر امام (ع) را زیارت کردند و از آنجا زیارت اربعین آغاز شد.

اهل بیت علیهم‌السلام، چون به کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری (۵) را دیدند که با تنی چند از بنی هاشم و خاندان پیامبر برای زیارت حسین علیه‌السلام آمده بودند، هم زمان با آنان به کربلا وارد شدند و سخت گریستند و ناله و زاری کردند و بر صورت خود سیلی زده و ناله‌های جانسوز سر دادند و زنان روستاهای مجاور نیز به آنان پیوستند، زینب علیها‌السلام در میان جمع زنان آمد و گریبان چاک زد و با صوتی حزین که دل‌ها را جریحه‌دار می‌کرد می‌گفت: «وا اخاه! واحسیناه! واحبیب رسول‌الله و ابن مکة و منی! و ابن فاطمة الزهراء! و ابن علی المرتضی! آه ثم آه!» پس بی‌هوش شد.

آن‌گاه ام‌کلثوم لطمه به صورت زد و با صدایی بلند می‌گفت: امروز محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا از دنیا رفته‌اند و دیگر زنان نیز سیلی به صورت زده و گریه و شیون می‌کردند.

سکینه چون چنین دید، فریاد زد: وا محمداه! وا جداه! چه سخت است بر تو تحمل آنچه با اهل‌بیت تو کرده‌اند، آنان را از دم تیغ گذراندند و بعد عریانشان کردند!

عطیه عوفی می‌گوید: با جابر بن عبدالله به عزم زیارت قبر حسین علیه‌السلام بیرون آمدم و چون به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک شط فرات رفته و غسل کرد و ردایی همانند شخص محرم بر تن کرد و همیانی را گشود که در آن بوی خوش بود و خود را معطر کرد و هر گامی که بر می‌داشت ذکر خدا می‌گفت تا نزدیک قبر مقدس رسید و به من گفت: دستم را بر روی قبر بگذار! چون چنین کردم، بر روی قبر از هوش رفت.

من آب بر روی جابر پاشیدم تا به هوش آمد، آن‌گاه سه مرتبه گفت: یا حسین!

سپس گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه!» و بعد اضافه کرد: چه تمنای جواب داری که حسین در خون خود آغشته و بین سر و بدنش جدایی افتاده است! و گفت: «من گواهی می‌دهم که تو فرزند بهترین پیامبران و فرزند بزرگ مؤمنین هستی، تو فرزند سلاله هدایت و تقوایی و پنجمین نفر از اصحاب کساء و عبایی، تو فرزند بزرگ نقیبان و فرزند فاطمه سیده بانوانی و چرا چنین نباشد که دست سید المرسلین تو را غذا داد و در دامن پرهیزگاران پرورش یافتی و از پستان ایمان شیر خوردی و پاک زیستی و پاک از دنیا رفتی و دل‌های مؤمنان را از فراق خود اندوهگین کردی، پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر‌‌ همان طریقه رفتی که برادرت یحیی بن زکریا شهید گشت.»

آن‌گاه چشمش را به اطراف قبر گردانید و گفت: «سلام بر شما‌ای ارواحی که در کنار حسین نزول کرده و آرمیدید، گواهی می‌دهم که شما نماز را بپا داشته و زکات را ادا کرده و به معروف امر و از منکر نهی کردید و با ملحدین و کفار مبارزه و جهاد کرده، و خدا را تا هنگام مردن عبادت کردید.» و اضافه کرد: به آن خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده‌اید شریک هستیم.

عطیه می‌گوید: به جابر گفتم: ما کاری نکردیم! اینان شهید شده‌اند، گفت:‌ ای عطیه! از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می‌فرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم» هر که گروهی را دوست داشته باشد با همانان محشور شود و هر که عمل جماعتی را دوست داشته باشد در عمل آن‌ها شریک خواهد بود.»

احیای مجدد پیاده روی اربعین توسط «شیخ میرزا حسین نوری»

پیاده روی اربعین پس از این در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود و در ‌‌نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.

این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که ۳ روز در راه بود و حدود ۳۰ نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند، نیز با وی بودند، «محدث نوری» از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین (علیه السلام) رفت.

نشانه‌های مومن چیست؟

آری! از آن پس بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین (علیه السلام) و نیز برخی علما و حتی مراجع تقلید با پای پیاده به کربلا سفر کرده‌اند، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع که خود بار‌ها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر (اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش (علیه السلام) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مۆمن را پنج امر ذکر کرده است: ۵۱ رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، ‌انگش‌تر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نماز‌ها» (ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه ۸۵)

همچنین على بن میمون صائغ، از حضرت امام صادق علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اى على! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن. عرض کردم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمودند: کسى که پیاده زیارت کند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى که برمى‏ دارد یک حسنه برایش نوشته، و یک گناه از او محو مى ‏فرماید، و یک درجه مرتبه‏اش را بالا مى ‏برد و وقتى به زیارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موکّل او مى‏ فرماید که آنچه خیر از دهان او خارج می‌شود را نوشته و آنچه شر و بد مى‏ باشد را ننویسند. و وقتى برگشت با او وداع کرده و به وى مى‏ گویند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزیده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بیت رسولش مى ‏باشی، به خدا قسم! هرگر تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمه خود نخواهد نمود. (کامل الزیارت ص ۱۳۴)

اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در نگاه رهبر انقلاب

همچنین که حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب نیز درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در اول فرودین سال ۱۳۸۵ چنین بیان کردند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشند، این‌‌ همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرن‌های متمادی در دل من و شما هست».

پیاده روی اربعین در کلام آیت الله بهجت

مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت (ره) را بهتر درک می‌کنیم که فرمود: «امام زمان (عج) پس از ظهور، خود را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی می‌کند، بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین (ع) را شناخته باشند و پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای این کار است.»

گفتنی است این اجتماع بزرگ مانور و رژه عظیمی در راستای تبری جستن از اقدامات ضد بشری تکفیری‌ها و دشمنان اهل بیت (ع) به شمار می‌رود، ضمن آنکه از سویی اعلام صریح وفاداری و علاقه شدید محبان و ارادتمندان به ساحت مقدس سیدالشهدا (ع) است.

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 23 خرداد 1396برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

این یتیمان که ز اطعام علی سیر شدند
کریلا گوشه گودال همه شیر شدند
دستشان ظرف پر از شیر ولی فردایی
در پی قتل حسین دست به شمشیر شدند
بارها پشت علی گرچه نمازی خواندند
کربلا آل علی کافر و تکفیر شدند
این جماعت که علی خورد و خوراکش میداد
از چه بر غارت خلخال سرازیر شدند
نمک سفره حیدر همه خوردند ولی
بهر اولاد علی در پی تزویر شدند
شمر از پشت جدا کرد به سختی سر را
همه خرسند و مشغول به تکبیر شدند
کاروان اسرا کوفه که آمد چه کشید
این زن و بچه ارباب همه پیر شدند
اف بر این کوفه واین مردم نامرد و لعین
مردمانی که به نیرنگ چو تفسیر شدند
سر بریدند و به ناموس علی خندیدند
*آخرش با زر و درهم همه تقدیر شدند*

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

برای دوری از گناه باید آنچه را که خداوند بر ما واجب فرموده بدون چون و چرا اطاعت کنیم؛ همان گونه که وقتی خداوند به حضرت ابراهیم(ع) فرمان داد سر از بدن جوان رشید خود جدا کند، تبعیت کرد.

خبرگزاری فارس: چگونه دوری از گناه را در خود تقویت کنیم

 

شخصی به نام حمران بن اعین از امام محمد باقر(ع) پرسید. او عرض کرد: یابن رسول‌الله زمانی که خدمت شما می رسیم، تا زمانی که نزد شما هستیم، دل‌های ما نرم، خدایی و پُر از معنویت است، به گونه‌ای که آن چه از اموال و دارایی که در دست مردم است، پیش ما هیچ ارزشی ندارد، بلکه خوار و پست می‌شود و جان‌های ما به خاطر حرف‌های شما از نداشتن دنیا و مال و مقام آن تسلی می‌یابد. اما همین که از نزد شما می‌رویم، و در کوچه و بازار پیش مردم و تجار حاضر می‌شویم، دوباره محبت دنیا در دل ما قرار می گیرد. و آن حال خوش معنویت که نزد شما داریم از بین می رود، چرا این گونه است؟

حضرت در پاسخ فرمود: «إِنَّمَا هِیَ الْقُلُوبُ، مَرَّه تَصْعُبُ، وَ مَرَّه تَسْهُل»؛ همانا این‌ها مربوط به حالات مختلف دل هاست، که گاهی سخت می شود، و گاهی هموار و آسان.

سپس فرمود: روزی بعضی از اصحاب پیامبر اکرم(ص) عرض کردند: ای رسول خدا ما از نفاق خودمان ترسناکیم. می‌ترسیم جزو منافقین باشیم.

حضرت پرسید: چرا از آن می‌‏ترسید؟ چرا خیال می‌کنید منافق شدید؟ عرض کردند: «إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ فَذَکَّرْتَنَا وَ رَغَّبْتَنَا وَجِلْنَا وَ نَسِینَا الدُّنْیَا وَ زَهِدْنَا حَتَّی کَأَنَّا نُعَایِنُ الْآخِرَه وَ الْجَنَّه وَ النَّارَ وَ نَحْنُ عِنْدَکَ»؛ چون هنگامی که نزد شما هستیم، و شما ما را موعظه و نصیحت می‌کنید، و به آخرت تشویق‏ می‌کنید، از خدا می‌‏ترسیم، و دنیا را یکسره فراموش می‌کنیم، و هیچ ‏رغبتی به آن نداریم. تا آنجا که گویا بهشت و دوزخ را با چشم خود می بینیم.

اما این حالت تا زمانی است که پیش شما هستیم. ولی همین که از خدمت شما بیرون می‌رویم، و داخل خانه‏‌های خود می‌شویم و بوی فرزندان به مشام ما می‌رسد، زنان و خانواده خود را می‌بینیم، از آن حالی که نزد شما داشتیم بر می‌گردیم و به قدری دگرگون می‌شویم، که گویا ما آن آدمی که نزد شما بودیم، نیستیم و انگار اصلا شما را ندیده و هیچ وقت خدمت شما نرسیده‌ایم. به خاطر همین دو رویی می‌گوییم: نکند ما منافق باشیم، خودمان خبر نداریم؟ حضرت فرمود: نه این طور نیست.

«إِنَّ هَذِهِ خُطُوَاتُ الشَّیْطَانِ، فَیُرَغِّبُکُمْ فِی الدُّنْیَا، وَ اللَّهِ لَوْ تَدُومُونَ عَلَی الْحَالَه الَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِهَا، لَصَافَحَتْکُمُ الْمَلَائِکَه وَ مَشَیْتُمْ عَلَی الْمَاء»؛ اینها وسوسه‏‌های شیطان است که شما را به دنیا تشویق می‌کند. بعد حضرت سوگند یاد کرد و فرمود: به خدا قسم اگر شما به همان حالی که خودتان توصیف کردید می‌ماندید هر آینه فرشتگان با شما مصافحه می‌کردند و دست در دست شما می‌گذاردند. (و بدون وسیله) روی آب راه می‌رفتید.

آن چیزی که حال خوش معنویت زمان‌های خاص مانند ماه مبارک رمضان، محرم و صفر، دهه اول ذی الحجه و یا مکان های مقدسی مانند مسجدالحرام، در حرم و یا در محضر پیامبر اکرم(ص) و ائمه علیهم‌السلام بودن را از انسان می‌گیرد، غفلت و بی توجهی به خدا و احکام و قوانینش در هنگام سخن گفتن یا سخن شنیدن، خرید و فروش، و یا هر کار علمی، تولیدی، خدماتی، سیاسی و اجتماعی و در اخلاق و طرز برخورد و معاشرت ما با دیگران به ویژه پدر و مادر و خانواده و اقوام است.

غفلت‌ها و گناهان نمی‌گذارند ما راهی به عالم ملکوت و باطن داشته باشیم. پس در گام اول باید کاری کرد که غفلت‌ها کم شود. گناه نکرده و تسلیم امر خدا باشیم. آن چه را که بر ما واجب و تکلیف کرده، بدون چون و چرا اطاعت کنیم. همان گونه که وقتی خداوند به حضرت ابراهیم فرمان داد سر جوان رشید خود یعنی اسماعیل را با دست خودت ببُر، گفت: به چشم.

تا انسان صاحب «قلب سلیم» نشود، این چنین نمی‌تواند، تسلیم امر و نهی خدا شود. زیرا «الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاه»؛ قلب سلیم تنها کسی دارد که پروردگارش را ملاقات کند، در حالی که جز خدا احدی در دلش نباشد. به همین خاطر خداوند در تعریف و توصیف حضرت ابراهیم می‌فرماید: «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیم» به یاد آور هنگامی را که(ابراهیم) با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد.

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

پس از بهانه‌گیری‌های دختر خردسال امام حسین(علیه‌السلام) در نیمه‌های شب، به دستور یزید بن معاویه سر مبارک سیدالشهدا (علیه‌السلام) را به خرابه شام می‌آوردند و در ادامه حضرت رقیه (سلام الله علیها) درد دل با سر بریده پدر را آغاز می‌کند و می‌گوید: یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی!...

و سرانجام بعد از این درددل‌ها با سر بریده پدر، در همان شب به لقاء الله می‌رسد.

 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 آبان 1394برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

چرا به حضرت عباس (ع) لقب با وفا ترین برادر ، دادند؟ هنگامی که در کربلا بر حسین ابن علی ع مسجل گردید که تعداد یارانش ۷۲ تن
بیش نخواهند بود خطاب به یاران فرموند : که بیایند و از میان دو انگشت حضرت جایگاه خود را در بهشت ، بعد از شهادت ببینند
همه آمدند جز حضرت ابالفضل العباس علبه السلام لذا حضرت به نزد برادر رفت تا دلیل آنرا جویا شود
حضرت ابالفضل العباس قمر بنی هاشم ع فرمودند : ای برادر من هرگز به خاطر جایگاه بهشت با تو نماندم ماندم چون تو را در دین خدا ،
بر حق ترین یافتم .
بحارالنوار جلد ۳ السلام علیک یا قمر بنی هاشم(ع)
نوشته شده در تاريخ یک شنبه 19 مهر 1394برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

لب تر کند پیاله‌ی کوثر تو هم برو

برخیز علیِّ اصغر ِ خیبر تو هم برو

از صبح گریه کردی و دلشوره داشتی

دیدی رسید نوبتت آخر تو هم برو

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 16 شهريور 1394برچسب:, توسط عبدالصمد به مرام |

سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند.
آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رضوی (رحمة الله علیه) در سال 1343 قمری در نجف اشرف چشم به جهان گشود . از همان کودکی آثار استعداد و بزرگی و جذبه در وی مشاهده می گردید . در هفت سالگی، سخنی از استاد اخلاق آیت الله شیخ مرتضی طالقانی وی را متحول ساخت . سپس به دستور پدر بزرگوارش به علوم دینی مشغول شد. ... واردات قلبی و مکاشفات غیبی، کاملا وی را به ذکر و فکر و مجاهدات و ریاضات مشغول کرد تا جایی که الطاف حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) سراسر وجودش را فرا گرفت.
مرحوم کشمیری همچنین یکی از شاگردان بارز آیت الله سید علی قاضی بوده اند.
ایشان در سال 1359 شمسی به ایران آمد و در قم ساکن شد. آن بزرگوار در سال 1378 به دیدار الهی شتافت و در جوار ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد. آنچه در ذیل می خوانید، توصیه هایی از آن بزرگوار است .
رزق فراوان
«اگر سوره «عادیات» روزی 110 مرتبه خوانده شود، روزی حلال فراوان خواهد آمد».(1) [خواندن 110 مرتبه سوره عادیات تقریبا 35 دقیقه طول می کشد. و لازم نیست یک مرتبه و پشت سر هم خوانده شود. می توان در طول روز و در ساعات فراغت به تدریج 110 مرتبه خواند].
عظمت سوره های مسبّحات
«مرحوم سید علی آقا قاضی، شب ها قبل از خواب مسبحات ششگانه، [یعنی سوره های حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی] را می خواند; چه آن که روایت دارد پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) هم قبل از خواب می خواندند و می فرمودند: در این سوره ها آیه ای است که بهتر از هزار آیه است; (2) و امام باقر (علیه السلام) فرمود: کسی که قبل از خواب مسبحات را بخواند، نمی میرد تا آن که حضرت قائم (علیه السلام) را درک کند و اگر بمیرد، در جوار پیامبر خواهد بود(3)».(4)
ذکر یونسیه
در ایام فراغت، مانند راه رفتن و نشستن، برای نورانیت قلب و رفع حجاب ها، ذکر یونسیه لا إلهَ الّا أنتَ سبحانَکَ إنّی کُنتُ مِن الظالمین(5) مناسب است.(6)
ذکر «نادِ علی»
از اذکار اهل ولایت، ذکرناد علی است که در کتاب ها به صورت های مختلف نقل شده است . استاد این ذکر «نادعلی » را چنین می خواند:
نادِ علیاً مَظهرَ العَجائب، تَجدهُ عَونَاً لَکَ فی النّوائب، کلُّ همّ و غمّ سَیَنجَلی، بولایتک یا علیُ یا علیُ یا علیُ، یا ابا الغوث أغثنی، یا ولی الله ادرکنی، بلطفک الخفیّ، لا الهَ الّا انت َسبحانکَ انّی کنتُ من الظالمین.
آن بزرگوار می فرمود:اگر یا علی در این ذکر 100 بار گفته شود، خوب است.(7) من از «ناد علی» خیر زیادی دیدم. هر مشکلی در نجف برایم پیش می آمد، می رفتم صحن حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و چند بار آن را می خواندم مشکلم حل می شد.(8)
توسل به حضرت جواد الائمه (علیه السلام)
بسیار دیده و شنیده شد که افراد برای امور مادی، مانند خرید خانه و ماشین و رزق و ازدواج، از وی راهنمایی می خواستند. آن بزرگوار می فرمود:سوره یس بخوانید و ثواب آن را به امام جواد (علیه السلام) تقدیم کنید، حاجت شما را خواهند داد. گاه امر می کرد صلوات برای حضرتش هدیه کنند و آن را در توسل به این امام کریم مجرّب می دانست.(9)
سجده شکر
در طریق استاد، سجده یکی از ارکان بندگی و توحید است. سیره استاد بعد از نمازها این بود: ابتدا پیشانی بر مهر می گذاشت و سه مرتبه می گفت: الحمدلله; بعد گونه راست را بر مهر می گذاشت و سه بار می گفت: شکراً لله; و سپس گونه چپ را بر مهر نهاد و سه مرتبه می گفت: أستغفرُ الله.
از وی سؤال شد این چه سجده ای است؟ فرمود: «حضرت ابراهیم (علیه السلام) به یاری این سجده خلیل و دوست خدا شد.»(10)
عشق به نجف
حضرت استاد همیشه در فکر حرم امیرالمؤمنین و نجف اشرف و وادی السلام بودند. وقتی سخن از دیار عاشقان می شد، با شور و میل و با احساسی خاص از آن یاد می کردند. این هجران سبب شد که در روح و جسم ایشان اثر بگذارد، و در خلوت خانه سکوت بنشینند، و می فرمودند: من اگر نجف بروم حالم خوب می شود.
می فرمودند: نجف چیز دیگری است، حتی مساجد کوچک آن جا دارای یک معنویتی است که مساجد بزرگ ایران مثل مسجد گوهرشاد خراسان آن معنویت را ندارد. در نجف 360 پیامبر دفن هستند و در کربلا 260 پیامبر. قبر حضرت آدم و نوح (علیهما السلام) در کنار قبر امیرالمؤمنین (علیه السلام) می باشد.
آنقدر نجف مهم است که مانند مرحوم شیخ زین العابدین مرندی که مجتهدی مسلم و با تقوا بود، گاهی می آمد جلو درب صحن امیرالمؤمنین (علیه السلام)، آنجا که گداها می نشستند، می نشست. می گفتند: آقا اینجا خوب نیست! می فرمود: اینجا جایی است که امام زمان (علیه السلام) و حضرت خضر(علیه السلام) به طرف حرم می روند، من هم نشسته ام تا شاید توجهی به من کنند.
و می فرمود: آنقدر نجف هیبت از امیرالمؤمنین (علیه السلام) دارد که اگر اعلم علما به آن جا بیایند همانند یک طلبه می ماند.(11)
پی نوشت:
1 . روح ریحان، شرح حال عارف کامل مرحوم آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری، سید علی اکبر صداقت، ص 81 . 2 . مستدرک الوسائل، ج 4، ص 289 و 290 . 3 . اصول کافی، ج 2، ص 620 . 4 . روح و ریحان، ص 82- 81 . 5 . انبیاء (21): 87 . 6 . روح و ریحان، ص 93 . 7 . همان 8 . همان، ص 93 و 94 . 9 . روح و ریحان، ص ص 101 و 102 . 10 . همان، ص 107 . 11 . این مطلب را استاد در مهرماه 1372 فرمودند .
پرسمان - دی 1381، شماره

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 34 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.